جدول جو
جدول جو

معنی سلاخی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سلاخی کردن
(کَ دَ)
کشتن. پوست کنی گویا ترجمه این است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
سلاخی کردن
کشتن تکه تکه کردن
تصویری از سلاخی کردن
تصویر سلاخی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حلاجی کردن
تصویر حلاجی کردن
پنبه زنی، جدا کردن پنبه از پنبه دانه، فرخمیدن، بخیدن، حلاجت، فاخیدن، فلخودن، فلخمیدن
کنایه از در امری یا مطلبی دقت و بررسی کردن و درست و نادرست را از هم جدا کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گستاخی کردن
تصویر گستاخی کردن
بی پروایی کردن، جسارت کردن، پررویی کردن
فرهنگ فارسی عمید
پنبه زدن فرخمیدن فلخمیدن واخیدن، سنجیدن ته و تو در آوردن مو شکافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلاقی کردن
تصویر تلاقی کردن
دیدار کردن فراهم رسیدن هم را دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سقایی کردن
تصویر سقایی کردن
سقایت کردن آب دادن، آب فروختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاشی کردن
تصویر کلاشی کردن
ترفند زدن کلاه برداری کردن، می زدن مست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
جسارت کردن، وقاحت کردن پرروی کردن، استدعای ملاطفت و ملاعبت کردنانبساط
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گستاخی کردن
تصویر گستاخی کردن
((~. کَ دَ))
جسارت کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
Reciprocate, Retaliate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
Ride
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
réciproquer, venger
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
monter
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
सवारी करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
rijden
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
wederzijds handelen, wreken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
andar a cavalo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
montar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
corresponder, vengar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
cavalcare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
ricambiare, vendicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
відповідати взаємністю , мстити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
retribuir, vingar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
回报 , 报复
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
jeździć konno
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
odwzajemniać, mścić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
їздити верхи
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
reiten
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
erwidern, sich rächen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از سواری کردن
تصویر سواری کردن
ездить верхом
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
отвечать взаимностью , мстить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
ตอบแทน , แก้แค้น
دیکشنری فارسی به تایلندی